خانه
> Uncategorized > سرخط…
سرخط…
زندگی من پر از زن نیوده است…هیچ وقت….اصلا زن یا دختری در کار نبوده …اما پر بوده از خاطره…انگار عشق ها داشته ام و رشکها…انگار آشناترین مغازه شهر برایم گل فروشی ای بوده از عطر گلهای نرگس….اما پسرها را که میبینم و هیزگیشان و دختران را میبینم و هرزگیشان بیشتر باورم میشود که باید پناه برد به خاطره….شاید واقعیت زندگی من از زنی باید شروع شود که دختری اش را داده به مردانگی نورس پسری در ده سال قبل….سرخط من آنجاست….احتمالا….
دستهها:Uncategorized
دیدگاه (0)
Trackbacks (0)
بیان دیدگاه
دنبالک